سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اخلاص، رازی از رازهای من است که آن را به قلب هریک ازبندگانم که دوستش داشته باشم، می سپارم . [رسول خدا صلی الله علیه و آله ـ به نقل از جبرئیل از خداوند نقل می کند ـ]
سیره
سیره
  • نویسنده : منصوری:: 85/2/13:: 6:54 عصر
  • سیره چیست و چرا این عنوان انتخاب شد؟

    سیره به معنای صفات و خلق و خوی آدمی‌به کار می‌رود. در قرآن این واژه به در یک جا به معنای حالت و وضعیت یک چیز به کار رفته است و خداوند بیان می‌دارد که ما او را به سیره نخستین آن بر می‌گردانیم .

    به نظر راغب اصفهانی خلق در رابطه با سجایا و صفاتی که کار می‌رود که که با چشم سر قابل دیدن و ادرک است ولی سیره صفات و خو و منشی است که باید با چشم دل ادراک شود و در حقیقت تنها صاحبان بصیرت می‌توانند آن را درک کنند.

    فرهنگ فارسی سخن آن را به شرح حال و زندگی تعریف کرده است. برخی دیگر رفتار و منش و خلق و خوی کسی را به داستان نوشتن دانسته اند.

    مرادم از سیره همان تاریخ است البته تاریخ عمومی‌مراد نیست بلکه تاریخ فردی و بیان حالات و رفتار و کردار فردی و اجتماعی است که می‌خواهم در این جا بنویسم البته تاریخ و سیره معصومان (ع) را نه تاریخ دیگران.

    اما چرا می‌خواهم درباره آنها‌ بنویسم. هدفم از آن تنها شناخت خودم و دوستان خواننده با این انسانها‌ی کاملی است که به عنوان اسوه و نمونه عملی برای انسان مطرح شده اند. اما چرا درباره سیره و نه تاریخ آنها‌ می‌نویسم چون می‌خواهم آنها‌ را در رفتار فردی و اجتماعی شان بشناسم و ببینم در کجا می‌توانم مانند آنها‌ عمل کنم. تا فرد را نشاسم که نمی‌توانم مانند آنان عمل و رفتار کنم.

    اما چرا می‌خواهم مانند آنان عمل کنم ؟ مگر شارایط من و ایشان یکسان است ؟ آیا آنان در سرایط زمانی و مکانی من قرار دارند؟ مقتضیات مکانی و زمانی تغییر کرده است، آیا باز می‌توان یک جور عمل کرد و مانند آنان رفتار نمود؟ غیر از اینها‌ آیا آنان اصلا مثل من و تو بوده اند که بخواهیم مانند آنان عمل کنیم ؟ آنان معصوم و ...بوده اند و ما چنین نیستیم ؟ پس هیچ وجه مشترکی نیست تا این دانستهها‌ دردی از ما دوا کنند.

    باید بگویم که‌آنان مثل ما بشر بوده اند و تنها به ایشان وحی شده بود. از سوی دیگر اگر نتوانیم مثل ایشان رفتار و عمل کنیم این چه نمونه و اسوه ای است که قابل این نیستند تا سرمشق قرار گیرند. سوم آن که همه شرایط به تمام و کمال تغییر نکرده است . در کلیات وجه مشترکی است که می‌توان از آن بهره برد. به هر حال می‌توان این کار را کرد و اگر این گونه نبود دستور به الگوگیری و پیروی از آنان لغو و بیهوده بود و می‌دانیم که خداوند حکیم و فرزانه است و دستور به لغو بیهوده نمی‌دهد.

    اما چه نیازی است که اسوه داشته باشیم؟

    انسان به هر حال تقلیدگر است و این یک امر فطری است و نمی‌توان از آن گریخت. به هر حال انسان تقلید گر است و از این رو دنبال کسی می‌گردد تا از او تقلید کند. این فطرت در انسان است مانند فطرت پرستش . اگر خدا را نپرستد به سراغ چیز دیگری می‌رود تا این فطرت را آرام کند. چوب می‌پرسد و یا گاو و یا حتی فلان هنرپیشه و یا خواننده و یا حتی امضاییش را.

    همین فطرت تقلید او را وادار می‌کند تا کسانی را سرمشق قرار دهد. اگر پیامبران و امامان سرمشقش نباشند می‌رود سراغ فلاتن خواننده و بازیگر و ...

    از این رو می‌خواهم برای خودم سرمشق قرار دهم و برای این کار به سراغ کسانی می‌روم که خداوند آنان را الگو وسرمشق قرار داده اند. برای این که بتوانم الگو داشته باشم باید آنان را بشناسم و برای شناخت آنان باید از سیره آنان آگاه باشم . پس می‌روم سراغ سیره ایشان تا یه این هدفم برسم. شما هم می‌توانید مرا در این کار یاری کنید و هر چه سیره از ایشان می‌شناسید در این جا بنویسید تا من و شما و دیگران از آن استفاده کنند.

    به امید دیدار و مطالب شما. بنده خدا. انهم هم المنصورن

     

     

     


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    ---------------------------------------------------
     RSS 
    خانه
    ایمیل
    شناسنامه
    مدیریت وبلاگ
    کل بازدید : 53963
    بازدید امروز : 0
    بازدید دیروز : 1
    ............. بایگانی.............
    بهار 1385

    ..........حضور و غیاب ..........
    یــــاهـو
    ........... درباره خودم ..........
    سیره
    منصوری

    .......... لوگوی خودم ........
    سیره
    ............. اشتراک.............
     
    ............ طراح قالب...........