معصوم (درود خدا بر او باد) اصلا اهل غیله و فریب و نیرنگ نیست. این را میتوان در سیره همه پیامبران و امامان و اولیای خدایی یافت. به این معنا که هدف هر چند بلند و عالی و خدایی و مردمیاست ولی در راه رسیدن به این اهداف هرگز راه فریب را در پیش نمیگیرند. آیات زیادی از قرآن در وصف آنان از واژه صدق و صادق و صدیق استفاده کرده است و شماری دیگری از آیات دستور میدهد که باید در رفتار و گفتار شفاف و روشن باشند و اطلاع رسانی شفاف را به عنوان یک اصل مراعات نمایند.
اینها همه نشان دهنده آن است که در سیره معصوم ، صداقت اصل اساسی در همه امور است. اصولا معصوم نمیتوان بدون صداقت به اهداف عالی خود برسد. آنان که مامورند تا اخلاق کامل را زنده کنند و به تمام و کامل آن را عمل کنند هرگز نمیتوانند از مهم ترین مساله اخلاقی غافل باشند. شگفت آن که پیامبر میفرماید که من برای تکمیل و تمامیت کرامتهای اخلاق برانگیخته شده ام. نمیفرماید که آمدهام تا به گوش شما مکارم اخلاقی را برسانم. بلکه آمدهام تا نشان بدهم و کامل و تمام کنم. پس اول خودش مجسمه مکارم اخلاقی میشود. چون معتقد است که اگر بخواهیم کسی را به چیز نیکو و پسندیده ای بخوانیم این کار را باید با عمل و در عمل نشان دهیم و اگر میخواهیم از چیزی ناپسند و زیانبار بازداریم باید خود پیش از این گرفتار آن نشده باشیم. میگویندزنی دست فرزندش را گرفت و نزد پیامبر آورد و گفت: این کودک را از خوردن رطب و خرمای تازه پرهیز ده، چون رطب برایش زیانبار است. این کودک سخن شما را میپذیرد. حضرت به این زن گفت: برو زمانی دیگر او را نزدم بیاور. زن رفت و زمانی دیگر فرزند را نزد ایشان آورد و آن بزرگوار وی را از خوردن رطب بازداشت. گفتند: همین فرمان را پیش از این میدادی؟! آن حضرت فرمود: خودم پیش از این رطب خورده بودم چگونه در همان زمان میتوانستم وی را از خوردن رطب بازدارم. به قول معروف رطب خورده کی منع رطب بتوان کرد؟
قرآن پیامبر را اهل غیله و نیرنگ نمیداند. این سیره در همه معصومان (ع) نهادینه شده بود. به امیر مومنان(ع) گفتند: تو چرا مانند معاویه رفتار و عمل نمیکنی؟ از روش و سیره و سبکش استفاده کن.
آن حضرت میفرماید: به خدا سوگند معاویه از من زیرکتر نیست. معاویه نیرنگ میکند و فسق و فجور میورزد. اگر نیرنگ در نزد خداوند زشت نبود من از همه نیرنگبازتر بودم (همان چیزی که شما آن را زیرکی مینامید. در حالی که آن زیرکی نیست و نیرنگ است). من چگونه نیرنگ به کار برم در حالی که میدانم در هر نیرنگی فسق و فجوری است و برای هر نیرنگبازی در روز قیامت پرچمی است که با آن محشور میشود.(نهج البلاغه، صبحی صالح ، خطبه 200)
سبک و سیره پیامبران صداقت است و راستی، نه دروغ و نیرنگ و فسق و فجور. آنان برای رسیدن به حق و عدالت و دیگر مکارم اخلاقی و انسانی نیرنگ نمیورزند بلکه در همه حال اصل صداقت و درستی را رعایت میکنند. ما تا چه اندازه این گونه هستیم. آیا واقعا شیعه و پیرو ایشان هستیم و از آنان در این مساله اطاعت و پیروی میکنیم یا نه؟ الانسان علی نفسه بصیره و لو القی معاذیره؛ هر انسانی بر خودش آگاه و بصیرت کاملی دارد هرچند بخواهد با آوردن عذر و بهانههای واهی خودش را برهاند و بهانه تراشی کند و مردم فریبی نماید. به هر حال بهشت را به بهای صداقت دهند نه به بهانه.