سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بارالها ! ... مرا به کسالت درعبادتت، کوری از راهت و بیرون شدن از طریق محبّتت، مبتلا مکن . [امام سجّاد علیه السلام ـ در دعایش ـ]
سیره
اختلاف در سیره
  • نویسنده : منصوری:: 85/2/29:: 8:0 صبح
  • دوستی دارم که از اختلاف در میان روایات سیره و تناقض میان آن‌ها می‌نالید و می‌گفت: این اختلافات تا به‌ آن اندازه است که گاه به تناقض می‌انجامد. آدمی‌نمی‌داند کدامشان حق است و کدامشان ناحق. هر کسی در عملش به یکی از آنها استناد می‌کند و رفتارش را توجیه. حالا واقعا کدام یک از آن‌ها راست و حسینی درست است و می‌توان به آن استناد و تمسک کرد و پذیرفت که با عمل به آن مانند پیامبر و امامان(ع) عمل کرده‌ایم و آنان را در رفتارمان سرمشق قرار داده‌ایم؟

    گفتم: همین مشکل را از نظر فرهنگی ما در هنگام استدلالات خطابی و عرفی داریم. یکی از شعر حافظ بخشی را می‌گیرد و حکم به جبر می‌کند و آن دیگری از شعر مولوی و حکم به اختیار و آزادی. تو گویی این اشعار وحی منزل و برهان قاطع است که چوب لای درزش نمی‌رود.

    دانشمندان ما در مباحث اصولی به این مشکل توجه داشته و راهکارهای را در بحث تعارض ادله بیان کرده‌اند که می‌توان از جمله آن به رجوع به آیات محکم قرآنی و سنت قطعی و معتبر و حکم عقلی و گاه عقلایی در هنگام تعارض اشاره داشت.

    گفت: یعنی چه ؟

    گفتم: یعنی اگر یکی از این دو روایت با حکم قطعی قرآن مخالفت داشت آن سیره منقول مشکل دارد. چنان که اگر با یک سیره قطعی دیگر مخالفت داشت و یا با حکم عقل و عقلا تعارض داشت. در این صورت این سیره مخالف را باید کنار بگذاریم و برویم سراغ آن دیگری.

    گفت: اصلا چرا این همه اختلاف و تعارض پیش آمده است؟

    گفتم: الان خودت یک کاری را انجام می‌دهی. همین یک عمل و رفتارت تفسیر‌های مختلفی را پدید می‌آورد. مثلا ده نفر این کارت را دیده‌اند. در این جا هم باید به شناخت آنان نسبت به خودت توجه داشت. چون یکی تو را بیشتر می‌شناسد و حتی از بینش و منش و نگرش تو آگاه است. آن دیگری تنها برای نخستین بار با تو مواجه شده و این عملت را می‌بیند. خوب این دومی‌تنها بر پایه همین عمل گزارش می‌کند ولی آن دیگری با توجه به شناختی که به تو دارد گزارش می‌نویسد و چیزهایی را می‌بیند که این نمی‌بیند. از سوی خود نویسنده و گزارشگر یک جهان بینی دارد این جهان بینی نحوه تفسیرش را نسبت به عملت تغییر می‌دهد. از سوی دیگر گزارشگر هر چند مرض و غرضی هم نداشته باشد، در بیان و نوشتن گزارش ممکن است ناتوان باشد و آن دیگری همه چیز را به دقت گزارش می‌کند. از سوی دیگر عمل است نه نوشته که این فرد می‌خواهد گزارش کند شاید یک حرکتی را فرد انجام داده باشد و قراین و شواهدی باشد که یکی دیده و آن دیگری ندیده است از این رو اختلاف در بیان یک سیره پیش می‌آید و...

    گفت: حال چه کنم؟

    گفتم: برای همین باید به اهلش رجوع کنی و از آن‌ها بپرسی. یک روایت که سیره ای را بیان می‌کند باید از جهات مختلف بررسی شود. از نظر روایان و کسانی که آن را نقل کرده اند و از جهت صدور و دلالت و...

    گفت: در شعر و استدلال به آن چی؟

    گفتم: در آن هم همین قاعده و روش باید ملاحظه شود. شعر که وضعش بدتر است. باز هم روایت می‌تواند کبرای قیاس شود ولی شعر که حجت نیست تا کبرای یک قیاس قرار گیرد و مطلبی با آن اثبات شود. شعر تنها برای عوام و توده مردم حجت است ولی آگاهان هرگز در دام این زینت هفت رنگ و خال نمی‌افتند. شگفت آن که کسانی که می‌خواهند توده مردم را تحمیق کنند و به جهالت و حماقت بیندازند از شعر به عنوان دلیل و برهان استفاده می‌کنند. این‌ها تنها بازار گرمی‌است نه علم و نه دانش و نه راهکار. ضرر و زیان آن بیشتر از نفع‌اش است مثل شراب.

     


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    ---------------------------------------------------
     RSS 
    خانه
    ایمیل
    شناسنامه
    مدیریت وبلاگ
    کل بازدید : 53924
    بازدید امروز : 4
    بازدید دیروز : 4
    ............. بایگانی.............
    بهار 1385

    ..........حضور و غیاب ..........
    یــــاهـو
    ........... درباره خودم ..........
    سیره
    منصوری

    .......... لوگوی خودم ........
    سیره
    ............. اشتراک.............
     
    ............ طراح قالب...........