در آموزههای دستوری و اخلاقی قرآن ، روشهایی برای گردش کامل پول در میان همه مردم در نظر گرفته شده است تا این امکان فراهم آید پول گردش سالمییافته و تنها در دستان ثروتمندان نگردد. از این میان میتوان به وجوب انفاق و صدقات و انواع مالیاتهای اسلامیاشاره کرد. بیت المال هم به معنای اموال عمومیو خزانه امت مطرح بود تا پول و ثروت پس از گردآوری به درستی در چارچوب دقیق و معیارهای رسمی توزیع گردد.
قرآن با اشاره به داستان حضرت یوسف(ع) مینمایاند که توزیع ثروت میبایست به صورت کامل انجام شود و هر کسی به عنوان سرانه از اموال عمومیبهرهمند گردد. سرانه به معنای برخورداری هر فرد از ثروت عمومی است که در زمان مشخصی میان همگان به طور مساوی و برابر توزیع میگردد و میان طبقات اجتماعی و قشرهای مردمیت تفاوت و تمایزی گذاشته نمیشود. در آن جا میبینیم که چه سان حضرت یوسف(ع) به برداران میگوید که اگر بردار دیگر را نیز در سفر پسین با خود همراه آورید یک بار شتر بیشتر برخوردار میگردید. به این معنا که هر کس خود راسا برای گرفتن سرانه خود میآید و در صورت حضور میتواند از سرانه خود برخوردار گردد. در آن جا این مساله نیز روشن میشود که هیچ کس دیگری نمیتواند با استفاده از مدارک دیگری که قابل جعل و تزویر باشد مدعی سری دیگر و در نتیجه خواستار سرانه دیگری باشد. البته برای افراد ناتوان روشهای دیگری اندیشیده میشود که در داستان یوسف به آن اشارهای نرفته است.
در سیره و رفتار عملی امیرمومنان (ع) میبینیم که مساله سرانه به دقت تمام مورد توجه بوده است. آن حضرت به طور هفتگی به توزیع اموال گردآمده در خزانه عمومی اقدام میکرد و نمیگذاشت تا این توزیع هفتگی به تاخیر افتد و اموال در حزانه مانده و به دست مردمش نرسد. در این توزیع هیچ گاه از روش عادلانه و معیارهای عمومیپذیرفته شده دینی تجاوز نمیکرد. داستانهای زیادی در باره توقعات و زیادهطلبی برخی چون برادرش عقیل و یا مجاهدان و همرزمان قدیمیاش طلحه و زیبر و یا حضرت زینب و اسقراض گردنبد از بیت المال و خزانه عمومی شنیده و یا خواندهاید. همه اینها بر این مساله تاکید دارند که ایشان در تقسیم و توزیع اموال عمومی و خزانه هیچ گونه کوتاهی ، تساهل و تسامح و بیدادی را نمیپسندید. انتخاب توزیع هفتگی از آن رو بوده است تا هر چه سریعتر اموال عمومی در اختیار صاحبان حقیقی و واقعیاش قرار گیرد، چون ماندن آن را در صندوق ذخیره ارزی و یا خزانه عمومی ستم و بیداد در حق صاحبان اموال بر میشمرد.
اکنون این پرسش مطرح است که دولت اسلامی و نمایندگان قدرت در جمهوری اسلامی چه راهکاری را برای توزیع به موقع و درست ثروت و اموال عمومی برگزیده اند؟ آیا توزیع هفتگی یا ماهانه و یا حتی سالانه درآمدهای عمومی از منابع عمومی انجام میشود؟ آیا پول نفت که از انفال و اموال عمومی است بر سر سفرههای مردم رفته است؟ تا چه زمانی این اموال مردم میبایست در صندوق ذخیره ارزی و مانند آن بماند و از خزانه عمومی به جیب مردم نرود؟
آیا به این عنوان که بیست درصد ثروتمند نیز ممکن است از این حق و سرانه بهره ببرد موجب میشود تا در توزیع بیتالمال و خزانه درنگ و تاخیر چندین و چند ساله صورت گیرد؟ آیا این سرانه نیست و این که هیچ فرقی در توزیع آن میان ثروتمند و غنی نمیباشد؟
و دهها پرسش دیگری که از دولت علوی مسلک و شیعه در زمان حاضر باید پرسیده شود و آنان نیز باید به جهت وظیفه شرعی خود، هم باید پاسخگوی خدا و هم امت باشند.